محل تبلیغات شما



همیشه باش که بودنت عالمی دارد برایم
همیشه داشته باش هوایم ،
که بی تو نفس در سینه ندارم
گاهی وقتها که خسته ام از زندگی ،
مرا رها میکنی از آن حس بی کسی
تو که باشی دیگر دلم نمیگیرد، آرزوها در دلم نمیمیرد،
دیگر غمی جز غم دلتنگی ات در دلم نمینشیند
ای تو که مرا عاشق خودت کردی ، اینگونه که مرا درگیر خودت کردی
اسیرم کن ، مرا در آغوشت بفشار و از عطر تنت سیرابم کن،
کمی درگیر گذشته های تلخ خویشم ، رو به راهم کن.
هر روز طلوع کن برایم تا با تو غروبی زیبا را ببینم


 

بیا در آغوشم عزیزم ، میدانم که آرامش میخواهی

بیا که من هم تشنه بوسیدنت هستم، میدانم که لبهایم را میخواهی

بیا و رها کن هر چه خستگیست از وجودت ، بیا که من هستم، همان سنگ صبورت

از لحظه ای زندگی برایم زیبا شد که تو شدی همه ی زندگی ام

اینجا من ، اگر هستم ، برای تو هستم ، اگر زنده ام، به عشق تو نفس میکشم

هر لحظه و هر روز برایم با تو ،با عشق میگذرد ، با همان حسی که دوستش داری میگذرد

با همان چشمهای زیبایت ، گاهی با دلتنگی و گاهی با آن طعم لبهایت

گاهی تو دلگیری و من آرامت میکنم ، گاهی من دلگیرم و باز هم با آن غم درونم شادت میکنم

چه کنم که ماه شبهای منی ، تو تنها دلیل بودن منی!

 


وقتي تپشهاي قلبم تندتر از هميشه ميزد
وقتي هر لحظه دلتنگ ميشدم ، بي قرار و چشم انتظار
از آن لحظه فهميدم که عاشقم
وقتي فکر بي تو بودن مرا عذاب ميداد ،قلبم نواي با تو بودن سر ميداد
وقتي تنها ستاره آسمان دلم تو شدي ، همه هستي ام ، تمام وجودم تو شدي
از آن لحظه فهميدم که عاشقم
و عشق برايم فقط يک معنا ميدهد ، عشق معني تو را ميدهد!
همه چيز تکرار ميشود، روزها و شبها ، ساعتها و فصل ها ، 
تنها چيزي که ديگه تکرار نميشود عشق است!
عشق در قلبم يکيست ، جز تو در دلم هيچکس نيست!

هميشه وقتي بهت نگاه ميکنم هيچ چيز برام توي اين دنيا ، به اندازه چشمهاي تو زيبا نيست
وقتي بغلت ميکنم هيچ جا به گرمي آغوشت نيست ، وقتي ميبوسمت ، 
هيچ چيز به شيريني لبهات نيست ، من با توام و هيچکس مثل تو نيست! تو برايم بهتريني عزيزم! دوستت دارم
 


تا آخرین نفس میخواهمت ، تو نمی دانی که چقدر دوستت دارم

نمیدانی ، نمیدانی ، تو نمیدانی

دلی که میتپد ، چشمی که منتظر است

صدای قدمهایم ، رفتن به رویاهایم ، سکوت دلم ، یک نفس عمیق از ته دلم

یک حس عمیقتر از آن نفس ،به دور از هوس

لحظه ای می اندیشم به دور از همه چیز ، به تو و خودم

با تمام وجود حس میکنم دوستت دارم، میروم به سر خط

.این خط به احترام این کلام  مقدس بسته میشود

نمیدانی ، نمیدانی ، تو نمیدانی که اینک من چه حالی ام

از همه چیز جز عشق تو خالی ام


دلم به قلب وفادارت خوش بود که اینک بی وفا شده ای!

دلم به یکرنگی و صداقتت خوش بود که مدتهاست مثل غریبه ها شده ای!

گناه من چه بود که مثل دیوانه ها بودم ، لحظه ها را میشمردم و منتظر آمدنت بودم!

نه انگار عاشقی به من نیامده ، دل به هر کسی دادم ، دلی به من نرسیده!

دلم به احساس تو خوش بود که تو نیز بی احساس شده ای!

از عشق گذشتی ، دل مرا سر راهت ندیدی و شکستی!

ای بی وفا چرا دلم را شکستی و رفتی ، من تنها با یک خداحافظی ات ،

کوله بارم را می بستم و از قلبت میرفتم!

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

چاپ کتاب در مشهد به سوی طبیعت وحشی